قانون DUNA و کاهش ریسکهای مالیاتی،قانون (Decentralized Unincorporated Network Act) یک چارچوب قانونی نوآورانه است که بهویژه برای کاهش ریسکهای حقوقی و مالیاتی دائوها (DAOها) طراحی شده است. در دنیای بلاکچین و سیستمهای غیرمتمرکز، دائوها با چالشهای قانونی و مالیاتی زیادی مواجه هستند، چرا که نبود چارچوبهای مشخص برای این نوع سازمانها میتواند منجر به مشکلات حقوقی و مالیاتی پیچیدهای شود. قانون DUNA با ایجاد مقررات شفاف و قابلاعتماد برای دائوها، بهویژه در زمینه مالیات و مسئولیتهای حقوقی، به کاهش این ریسکها کمک میکند و شرایط بهتری برای رشد و توسعه این سازمانها فراهم میآورد.
لیست عناوینی که در این مقاله برای شما زوم ارزی عزیز آماده کرده ایم:
- قانون DUNA و کاهش ریسکهای مالیاتی
- قانون DUNA: چطور به دائوها مشروعیت قانونی میدهد؟
- ضرورت قانون DUNA
- نقش قانون DUNA در موفقیت دائوها
- فعالیتهای انتفاعی در DUNAها: آیا ممکن است؟
- استفاده از DUNA و پیامدهای آن برای قوانین اوراق بهادار
- چگونه DUNA تأثیرات مالیاتی دائوها را تغییر میدهد؟
- دلایل عدم پذیرش فرم نهاد UNA توسط دائوها
قانون DUNA و کاهش ریسکهای مالیاتی
در دنیای وب ۳، اکثر افراد با اصطلاح سازمان مستقل غیرمتمرکز یا دائو آشنا هستند. دائوها نقش حیاتی در حاکمیت غیرمتمرکز شبکههای بلاکچین ایفا میکنند؛ اما به دلیل عدم داشتن مشروعیت قانونی، با مشکلات مختلفی مواجه میشوند. ایالت وایومینگ قانون جدیدی تحت عنوان انجمن غیرانتفاعی غیرشرکتی غیرمتمرکز (DUNA) تصویب کرده که به دائوها بهعنوان اشخاص حقوقی مشروعیت میبخشد. هدف این قانون ایجاد شفافیت حقوقی، کاهش ریسکهای قانونی برای اعضای دائو و سادهسازی مسائل مالیاتی است. این استاندارد جدید به شبکههای بلاکچینی اجازه میدهد تا بدون نقض اصل تمرکززدایی، در چارچوب قوانین موجود فعالیت کنند.
قانون DUNA: چطور به دائوها مشروعیت قانونی میدهد؟
ایالت وایومینگ آمریکا سابقه طولانی و درخشانی در حمایت از ساختارهای حقوقی نوآورانه دارد و پیش از این با بهرسمیت شناختن ساختارهایی مانند شرکت با مسئولیت محدود (LLC) و انجمن غیرانتفاعی غیرشرکتی (UNA)، بارها نام خود را در بین پیشگامان این حوزه ثبت کرده است. این ایالت همچنین در حمایت از سازمانهای مستقل غیرمتمرکز (DAO) پیشتاز بوده و در تاریخ ۷ مارس ۲۰۲۴ (۱۷ اسفند ۱۴۰۲)، قانونی تحت عنوان «قانون انجمن غیرانتفاعی غیرشرکتی غیرمتمرکز وایومینگ» (Wyoming Decentralized Unincorporated Nonprofit Association Act) را به تصویب رساند که از ۱ جولای ۲۰۲۴ (۱۱ تیر ۱۴۰۳) لازمالاجرا میشود. این لایحه بهطور خاص برای سازمانهای غیرمتمرکز طراحی شده و از «قانون انجمن غیرانتفاعی غیرشرکتی وایومینگ» (Unincorporated Nonprofit Association Act) الگوبرداری شده است.
قانون پیشین وایومینگ برای دائوها (W.S. 17-31) را میتوان معادل یک LLC دیجیتال دانست که به آنها اجازه میداد در چارچوب یک نهاد قانونی فعالیت کنند. در حالی که قانون جدید SF50 را میتوان یک UNA دیجیتال در نظر گرفت که به اعضای دائو اجازه میدهد بدون یک ساختار مدیریتی متمرکز بهطور کامل غیرمتمرکز فعالیت کنند.
قانون DUNA را میتوان معادل شورای شهر در دنیای وب ۳ در نظر گرفت. همانطور که شورای شهر وظیفه حفظ استانداردها و نظارت بر اجرای قوانین برای حفاظت از منافع شهروندان، خانهها و کسبوکارها را دارد، DUNA نیز برای حفاظت و پشتیبانی از شبکههای بلاکچین فعالیت میکند. اما تفاوت آن این است که DUNA یک کسبوکار نیست، بلکه ساختاری برای تضمین عملکرد شبکه غیرمتمرکز است.
ضرورت قانون DUNA
کارآفرینان در سرتاسر جهان در تلاشاند تا از فناوری بلاکچین برای ساخت اینترنتی آزادتر و غیرمتمرکز استفاده کنند. اینترنتی که به جای وابستگی به شرکتهای بزرگ، به جامعه اجازه دهد تا به طور مستقل به فعالیت بپردازد. اما اگر این شبکهها به شرکتها سپرده شود، در نهایت به همان نقطه فعلی خواهیم رسید؛ جایی که چند شرکت بزرگ دنیای دیجیتال را در انحصار خود دارند.
فناوری بلاکچین راهحل قدرتمندی برای مقابله با این مشکل ارائه میدهد و به توسعهدهندگان این امکان را میدهد تا شبکههای متن باز (Open Source) بسازند که مشابه زیرساختهای عمومی عمل کنند، نه فناوریهای انحصاری. مانند اینترنتی که هر کسی میتواند روی آن ایمیل یا وبسایت بسازد، بلاکچین نیز به همه اجازه میدهد بدون وابستگی به شرکتهای خاص، اپلیکیشنها و خدمات خود را توسعه دهند.
با این حال، نیاز به نهادهایی برای نظارت بر امور شبکه و تطابق با ماهیت غیرمتمرکز بلاکچین احساس میشود. اینجاست که سازمانهای مستقل غیرمتمرکز (DAO) وارد عمل میشوند. دائوها از اعضای جامعه تشکیل میشوند و قوانین آنها بر اساس توافقات صورتگرفته در قراردادهای هوشمند بهطور خودمختار و شفاف اجرا میشود. این سازمانها نقش مهمی در حفظ شفافیت و دسترسی آزاد به شبکه دارند و از تبعیض جلوگیری میکنند. اما دائوها با سه چالش اساسی روبهرو هستند:
فقدان جایگاه قانونی رسمی که مانع از قرارداد بستن یا حضور در دادگاه میشود.
عدم توانایی در پرداخت مالیات.
مسئولیت نامحدود اعضا در برابر اقدامات سایر اعضا.
برای حل این مشکلات، ایالت وایومینگ قانون DUNA را بهتصویب رسانده است تا به دائوها هویت قانونی بدهد. طبق این قانون، دائوها میتوانند قرارداد ببندند، مالیات بپردازند و از اعضای خود در برابر مسئولیتها محافظت کنند. این تغییرات با سایر ساختارهای حقوقی موجود همراستا بوده و بهعنوان پیشنیاز ضروری برای فعالیتهای قانونی در آمریکا محسوب میشوند.
قانون DUNA بهطور خاص برای مدیریت غیرمتمرکز شبکههای بلاکچینی طراحی شده است. کسبوکارهایی که بر اساس این شبکهها اپلیکیشنهای مصرفی (مانند شبکههای اجتماعی، تاکسیهای اینترنتی یا سرویسهای پخش موسیقی) ایجاد میکنند، همچنان تحت ساختارهای سنتی مانند شرکتهای سهامی یا LLC قرار میگیرند. تفاوت اصلی این است که شرکتها دیگر مالک شبکههای زیرساختی نیستند، بلکه تنها اپلیکیشنهای کاربری را مدیریت میکنند. به عبارت سادهتر، این ساختار به شرکتها اجازه میدهد فقط اپلیکیشنها را کنترل کنند، نه زیرساخت اصلی شبکه، و به این ترتیب دیگر نمیتوانند مانند شرکتهای وب ۲ هزینههای اضافی به کاربران تحمیل کنند یا از دادههای آنها سوءاستفاده نمایند.
نقش قانون DUNA در موفقیت دائوها
عضویت و فعالیت در سازمانهای مستقل غیرمتمرکز (DAO) در حال حاضر با چالشهای حقوقی و مالی متعددی روبهرو است. دائوهایی که قادر به استفاده از یک شخص حقوقی برای سازمان خود نیستند، عملاً از هویت قانونی محروم میشوند، نمیتوانند مالیات بپردازند و در برابر مسئولیتهای حقوقی و مالی مشکلات زیادی دارند. علاوه بر این، عدم وجود ساختار حقوقی مناسب، حریم خصوصی اعضای دائو را نیز به خطر میاندازد. این مشکلات باعث مختل شدن روند تمرکززدایی و رشد شبکههای بلاکچینی و توقف توسعه مدلهای اقتصادی این سیستمها میشود.
اگر دائوها نتوانند شخصیت حقوقی بهدست آورند، نه تنها مشکلات آنها حل نخواهد شد، بلکه پیچیدهتر هم میشود. در ایالات متحده، برخی اقدامات نظارتی و دادخواستهای گروهی ادعا کردهاند که دائوهای فاقد شخصیت حقوقی صرفاً یک مشارکت عمومی هستند. اگرچه دلایل زیادی برای رد این ادعاها وجود دارد، اما این نگرش میتواند برای اعضای دائو فاجعهآمیز باشد، زیرا آنها را در معرض ریسکهای مالیاتی سنگین و مسئولیتهای حقوقی گسترده قرار میدهد. در این کشمکش، فعلاً نهادهای نظارتی و شرکتهای حقوقی شاکی در موقعیت برتر قرار دارند و اگر این دیدگاه در دادگاهها پذیرفته شود، میتواند به معنای پایان حاکمیت غیرمتمرکز باشد.
قانون DUNA بهطور کامل این تهدیدها را از بین میبرد و مشکلات اساسی دائوها را حل میکند. طبق این قانون، دائوها هویت حقوقی پیدا کرده و میتوانند با اشخاص ثالث قرارداد رسمی ببندند، حساب بانکی باز کنند و فرآیندهای قانونی خود را سادهسازی کنند. همچنین، این قانون به دائوها اجازه میدهد مالیات بپردازند، گزارشهای اطلاعاتی تهیه کنند و از حریم خصوصی اعضای خود در برابر دولت فدرال محافظت کنند. علاوه بر این، DUNA اعضای دائو را از مسئولیتهای قانونی شخصی مصون نگه میدارد.
نکته مهم این است که قانون DUNA بدون تغییر در نحوه راهاندازی و عملکرد دائوها، آنها را از خطرات تمرکزگرایی محافظت کرده و به آنها این امکان را میدهد که اکوسیستم شبکههای بلاکچینی خود را بهطور مؤثر توسعه دهند.
فعالیتهای انتفاعی در DUNAها: آیا ممکن است؟
بله، طبق قوانین وایومینگ، انجمنهای غیرانتفاعی غیرشرکتی غیرمتمرکز (DUNA) و انجمنهای غیرانتفاعی غیرشرکتی (UNA) هر دو مجاز به انجام فعالیتهای انتفاعی هستند. این فعالیتها شامل راهاندازی پروتکلهای صرافی غیرمتمرکز، پروتکلهای شبکه اجتماعی غیرمتمرکز و سایر فعالیتهای مشابه میشود. علاوه بر این، قانون DUNA بهطور خاص اجازه میدهد تا «دستمزد معقول» برای خدمات ارائهشده در اکوسیستم DUNA پرداخت شود. این ویژگی به انجمنهای غیرانتفاعی غیرشرکتی غیرمتمرکز این امکان را میدهد که بدون نیاز به استخراج ارزش از کاربران و کسب سود از آنها، به اعضای خود که به رشد سازمان کمک میکنند، پاداش دهند. این سازوکار برای حفظ ماهیت غیرمتمرکز شبکههای بلاکچینی و رقابت با شبکههای شرکتی متمرکز ضروری است.
برای مثال، دائوها میتوانند به اعضای خود پاداش دهند که در فرآیند حاکمیت مشارکت دارند. قانون DUNA پاداش دادن به افراد برای فعالیتهایی مانند رأی دادن یا تفویض اختیار را توجیه میکند، زیرا سازمانهای غیرانتفاعی غیرشرکتی غیرمتمرکز فاقد مدیریت متمرکز هستند و تمام امور آنها توسط اعضای جامعه اداره میشود. در چنین سیستمی، مشارکت اعضا برای اداره صحیح سازمان ضروری است و سازمان میتواند به اعضای خود پاداش دهد.
البته، در نهایت این دادگاههای وایومینگ هستند که در مورد معقول بودن این پرداختها تصمیم میگیرند. با این حال، نمونههای متعدد از سازمانهای غیرانتفاعی در دنیای واقعی وجود دارند که میتوانند برای تحلیل و ارزیابی چنین پرداختهایی مفید باشند. یکی دیگر از دلایل معقول بودن پرداخت دستمزد به اعضای دائو، استفاده از ویژگیهای منحصر به فرد بلاکچین است؛ شبکههای بلاکچینی معمولاً متنباز هستند و هر کسی میتواند آنها را فورک (کپی) کند و نسخه جدیدی بسازد. اگر یک شبکه بلاکچینی خاص به اعضای خود پاداش دهد و همچنان مورد استفاده قرار گیرد، این نشان میدهد که کاربران بهطور غیرمستقیم تأیید میکنند که پاداشهای پرداختشده معقول و منصفانه بودهاند.
با این حال، قید «معقول» بودن پرداختها سقفی برای دریافت ارزش از کاربران و پرداخت به اعضا تعیین میکند. افرادی که به دنبال طراحی محصولات و خدمات بلاکچینی متمرکز و یکپارچه هستند، ممکن است این محدودیت را یک مانع بدانند. اما این اصل با روح بلاکچین همخوانی دارد. اگر شبکههای بلاکچینی وب ۳ به همان شیوه شرکتهای وب ۲ به استخراج ارزش از کاربران بپردازند، در آینده با شکست روبهرو خواهند شد. بهعنوان مثال، دریافت ۳۰٪ از کارمزدهای اپاستور توسط اپل نمونهای از بهرهکشی مشابه است. مدل وایومینگ نه تنها از ارزشهای وب ۳ حمایت میکند، بلکه همچنان جریان نقدینگی را برای دارندگان داراییهای دیجیتال حفظ میکند. این یک پیشرفت مهم و دستاورد ارزشمند است.
استفاده از DUNA و پیامدهای آن برای قوانین اوراق بهادار
تست هاوی یک چارچوب قانونی در ایالات متحده است که مشخص میکند آیا ابزارهای مالی از جمله ارزهای دیجیتال مشمول قوانین اوراق بهادار ایالات متحده میشوند یا خیر. طبق این چارچوب، سه مؤلفه باید برآورده شوند: سرمایهگذاری پول، انتظار سود از تلاشهای مدیریت دیگران و ایجاد یک شرکت مشترک. حامیان فناوری بلاکچین مدتهاست که با سازمان بورس اوراق بهادار ایالات متحده (SEC) در کشمکش هستند و استدلال میکنند که هیچکدام از این سه مؤلفه در مورد اکثر معاملات داراییهای دیجیتال صدق نمیکند. پذیرش ساختار حقوقی DUNA توسط دائوها باعث تقویت این استدلالها میشود. بهطور مثال، مؤلفه سوم تست هاوی برای تراکنشهای داراییهای دیجیتال دائوهای مشمول قانون DUNA صدق نمیکند.
این ویژگیها استدلال اینکه فردی با خرید دارایی دیجیتال دائو انتظار سود از مدیریت دیگران را داشته باشد، بیاعتبار میکند. علاوه بر این، چون DUNA یک نهاد غیرانتفاعی است، امکان توزیع مستقیم سود به اعضا وجود ندارد. اما همانطور که پیشتر اشاره شد، DUNA میتواند به اعضای خود بابت تلاشهایشان دستمزد دهد. بنابراین، هرگونه سودی که یک عضو دریافت میکند، ناشی از تلاش خودش خواهد بود، نه مدیریت دیگران.
با این حال، ممکن است سازمان بورس و اوراق بهادار ایالات متحده استدلال کند که DUNA شرط دوم یعنی «شرکت مشترک» تست هاوی را برآورده میکند، چرا که عضویت در DUNA بر اساس دارایی دیجیتال آن دائو تعریف شده است. با این وجود، دلایل زیادی وجود دارد که ساختار غیرمتمرکز DUNA این ادعا را تضعیف میکند. علاوه بر این، مقامات نظارتی پیشتر سعی کردهاند دائوها را تحت قوانین عرف بهعنوان «مشارکت عمومی» یا «انجمنهای غیرشرکتی» معرفی کنند، در حالی که این ساختارها برای انطباق با معیار «مشارکت مشترک» مناسب نیستند.
در نهایت، حقوق اعضای DUNA معمولاً بر اساس اصول حاکمیتی آنها که در قراردادهای هوشمند حاکمیت و پروتکلهای زیرساختی دائو تعریف شدهاند، تعیین میشود. چه دائو ساختار DUNA را بهطور رسمی بپذیرد یا خیر، این قوانین همچنان پابرجا خواهند بود. بنابراین، اگر قراردادهای هوشمند حاکمیتی دائوهای معمولی مشمول مولفه «مشارکت مشترک» تست هاوی نشوند، اضافه کردن ساختار DUNA تأثیری روی این نتیجه نخواهد داشت.
در حالی که تئوریهای SEC در مورد تطابق قوانین اوراق بهادار ایالات متحده با معاملات داراییهای دیجیتال هنوز مبهم و در حال تغییر است، این نهاد همچنان ملزم به پیروی از تست هاوی و سایر چارچوبهای قانونی مشابه است. در نتیجه، پذیرش ساختار DUNA میتواند بهعنوان یک ابزار دفاعی برای دائوها عمل کند و آنها را در برابر اعمال قوانین اوراق بهادار آمریکا با استدلالی قویتر حمایت کند.
چگونه DUNA تأثیرات مالیاتی دائوها را تغییر میدهد؟
هر کسی که با مشاوران مالیاتی در مورد مالیات دائوها صحبت کرده باشد، میداند که جزئیات و شرایط خاص هر پروژه در تعیین پاسخهای مالیاتی نقش بسزایی دارند. بنابراین، توصیههای عمومی نمیتوانند جایگزین مشاوره تخصصی و متناسب با هر پروژه شوند.
ساختار DUNA مشابه LLC و UNA است و کار دائوها را از نظر مالیاتی سادهتر میکند، چرا که تحت این قانون، دائوها میتوانند مانند یک شرکت مالیات بپردازند و نیازی به افشای اطلاعات اعضا ندارند. همچنین ایالات متحده قراردادهای مالیاتی زیادی با کشورهایی دارد که احتمالا دائوها در آنها عضو هستند. به عبارت ساده، با پذیرش قانون DUNA، دائوها ملزم به پرداخت مالیات میشوند. البته نحوه محاسبه مالیات ممکن است تغییر کرده باشد. نکته مهم این است که این سیستم مالیاتی خطرات مرتبط با عضویت در دائوها را کاهش داده و قوانین مالیاتی نامشخص را شفاف میکند.
دلایل عدم پذیرش فرم نهاد UNA توسط دائوها
غیرانتفاعی بودن محدودیتهای انعطافپذیری را ایجاد میکند: برخی معتقدند که ویژگی غیرانتفاعی UNA برای دائو مناسب نیست. این استدلال ناشی از سوءتفاهمی در مورد مفهوم «غیرانتفاعی» است. طبق قانون، هم UNA و هم DUNA میتوانند در فعالیتهای انتفاعی (سودآور) شرکت کنند و همچنین هر دو میتوانند در ازای تلاشهای اعضا به آنها دستمزد پرداخت کنند. قانون DUNA وایومینگ بهطور صریح پرداخت دستمزد معقول (از جمله برای مشارکت در حاکمیت) را مجاز میداند.
تضعیف تمرکززدایی: برخی معتقدند که UNA ریسک تمرکز را ایجاد میکند. اگرچه UNAها برای مدیریت امور روزمره به «مدیران» متکی هستند، دائوها میتوانند به راحتی این اختیارات را محدود کنند. نگرانیهای مربوط به تمرکزگرایی توسط DUNA که بهطور خاص برای سازمانهای بزرگ و غیرمتمرکز طراحی شده است، حل میشود. فرقی نمیکند که دائو ۱۰۰ عضو داشته باشد یا ۱۰ میلیون عضو؛ این ساختار برای هر مقیاسی مناسب است. علاوه بر این، DUNA ساختاری برای مدیریت در نظر میگیرد که امکان انتخاب مدیران با اختیارات محدود از سوی اعضا را برای انجام وظایف خاص فراهم میآورد.
انتخاب حوزه قضایی: برخی معتقدند که دائوها هیچ حوزه قضایی مشخصی ندارند و بنابراین نباید بهطور رسمی در هیچ حوزهای، از جمله UNA، ثبت شوند. این دیدگاه مشکلات زیادی دارد و نشان میدهد که این افراد عواقب آنچه میگویند را در نظر نمیگیرند. عدم استفاده از قوانین یک حوزه قضایی خاص به این معناست که ممکن است تحت قوانین چندین حوزه قضایی قرار بگیرید، که به نفع مهاجمان احتمالی است و به آنها این امکان را میدهد که دعوی خود را در هر حوزهای که برایشان مطلوبتر است، مطرح کنند. این موضوع در عمل در پروندههای مختلفی مانند اقدام نظارتی علیه Ooki DAO و دعاوی گروهی علیه Compound DAO و Lido DAO دیده شده است.
تضعیف ماهیت بدون مجوز: منتقدین معتقدند که استفاده از یک نهاد حقوقی ممکن است ماهیت بدون مجوز دائوها را تضعیف کند، زیرا اعضا مجبور به پیوستن به یک نهاد قانونی میشوند. اما باید گفت که این استدلال تحت قانون DUNA صحیح نیست. دارندگان دارایی دیجیتال یک دائو نیازی به پیوستن به DUNA ندارند. این خود دائو است که شرایط عضویت در DUNA را طبق اصول حاکمیتی خود تعیین میکند.
کاربرد نامشخص: برخی استدلال کردهاند که در قوانین موجود برای UNA، کاربرد آن در شبکههای بلاکچین پیشبینی نشده است و ممکن است مقامات دولتی قصد نداشته باشند از این ساختار برای شبکههای بلاکچین استفاده کنند. همچنین تجربهای از مواجهه شبکههای بلاکچینی مشمول قانون UNA با دادگاهها وجود ندارد. بنابراین، این استدلالها در شرایط فعلی بیمفهوم هستند، چرا که DUNA بهطور خاص برای سازمانهای غیرمتمرکز طراحی شده و استفاده از آن در شبکههای بلاکچینی را پیشبینی کرده است. علاوه بر این، دلیل اصلی پذیرش قانون مشارکت عمومی توسط دادگاهها، استفاده از ساختارهای بدون نهاد بوده است. این یعنی سازمانهای مستقل غیرمتمرکز باید بهطور جدی از ساختار بدون نهاد دوری کنند تا از مواجهه با این مشکلات اجتناب کنند.
سوالات متداول
-
قانون DUNA چیست؟
قانون DUNA یک چارچوب قانونی است که به دائوها هویت حقوقی میدهد و آنها را قادر میسازد که مانند شرکتها فعالیت کنند، قرارداد ببندند و مالیات بپردازند.
-
چطور قانون DUNA ریسکهای مالیاتی را کاهش میدهد؟
قانون DUNA به دائوها اجازه میدهد که مانند یک نهاد حقوقی مالیات بپردازند، بدون نیاز به افشای اطلاعات اعضا، که این امر باعث کاهش پیچیدگیهای مالیاتی میشود.
-
آیا قانون DUNA مالیات دائوها را سادهتر میکند؟
بله، با ایجاد یک چارچوب حقوقی شفاف، قانون DUNA پرداخت مالیات را برای دائوها سادهتر و شفافتر میکند.
-
قانون DUNA چه تاثیری بر مسئولیت مالیاتی اعضای دائو دارد؟
اعضای دائو تحت قانون DUNA از مسئولیتهای مالیاتی شخصی برای پرداخت مالیاتهای سازمانی معاف میشوند و این مسئله ریسکهای مالیاتی را برای آنها کاهش میدهد.
-
آیا دائوها تحت قانون DUNA میتوانند مالیات بر درآمد بپردازند؟
بله، دائوها میتوانند طبق قانون DUNA مالیات بر درآمد خود را پرداخت کنند، مشابه دیگر سازمانهای حقوقی.
-
چطور قانون DUNA میتواند کمک کند تا دائوها از مالیاتهای دوگانه جلوگیری کنند؟
قانون DUNA به دائوها این امکان را میدهد که بهطور رسمی ثبت شوند و از قوانین مالیاتی مناسب بهرهبرداری کنند، به طوری که از مالیاتهای دوگانه که ممکن است در صورت نبود چارچوب قانونی پیش آید، جلوگیری میکند.
-
آیا اعضای دائو در قبال مالیاتهای غیرمستقیم مسئول هستند؟
خیر، قانون DUNA بهطور خاص مسئولیتهای مالیاتی غیرمستقیم اعضا را کاهش داده و به دائو اجازه میدهد که بهعنوان یک نهاد حقوقی، مالیاتها را پرداخت کند.
-
قانون DUNA چگونه از حریم خصوصی اعضای دائو در برابر مالیاتهای فدرال محافظت میکند؟
قانون DUNA از افشای اطلاعات اعضا جلوگیری میکند و اجازه میدهد که اعضا در برابر نظارتهای مالیاتی فدرال از حریم خصوصی خود محافظت کنند.
-
چه تفاوتی بین قانون DUNA و دیگر ساختارهای مالیاتی برای دائوها وجود دارد؟
قانون DUNA بهطور خاص برای دائوها طراحی شده و به آنها اجازه میدهد که بدون نقض اصول غیرمتمرکز بودن، بهطور قانونی و شفاف مالیات بپردازند.
-
آیا پذیرش DUNA میتواند مانع مشکلات مالیاتی برای دائوها شود؟
بله، پذیرش DUNA مشکلات مالیاتی را حل میکند و به دائوها این امکان را میدهد که در چارچوب قانونی فعالیت کنند و از ریسکهای مالیاتی احتمالی جلوگیری کنند.
سخن پایانی
قانون DUNA وایومینگ، که تحت عنوان انجمن غیرانتفاعی غیرشرکتی غیرمتمرکز شناخته میشود، یک ساختار حقوقی نوآورانه است که به دائوها مشروعیت حقوقی میدهد. این قانون به سازمانهای مستقل غیرمتمرکز یا دائوها اجازه میدهد که بدون از دست دادن حاکمیت غیرمتمرکز خود، فعالیتهای اقتصادیشان را در چارچوبی شفاف و قانونی گسترش دهند. علاوه بر این، این قانون به دائوها کمک میکند تا از مسئولیتهای هولدرهای توکن جلوگیری کرده و نیازهای مالیاتی و انطباق با قوانین را بهطور مؤثر مدیریت کنند. با توجه به رشد روزافزون برنامههای غیرمتمرکز در بخشهای مختلف، به ویژه در زمینه زیرساختهای فیزیکی، پیشبینی میشود که قانون DUNA به یک استاندارد برای پروژهها تبدیل شود.
ممنون که تا پایان مقاله”قانون DUNA و کاهش ریسکهای مالیاتی“همراه ما بودید
نظرات کاربران